به روایت تاریخ روز هفتم آبان، روز ورود کوروش بزرگ به شهر تاریخی بابل بوده است و روز بزرگداشت کوروش بزرگ است. کوروش در ذهن بعضی از ایرانیان، به عنوان پدر این سرزمین شناخته میشود و البته دشمنان بسیار زیادی نیز دارد. بعضی از طرفداران کوروش فکر میکنند دوران طلایی ایران در زمان کوروش بوده است و اگر در آن زمان به دنیا آمده بودند، در یک بهشت خیالی زندگی کرده بودند و شانس زندگی در یکی از باشکوهترین دوران ایران باستان را به دست آورده بودند! در عین حال این بزرگنمایی توسط طرفداران، گروه اسلامگراهای تندرو را تحریک میکند و این دیدگاه برای آنان که معتقدند ایران با ورود اسلام به آن دارای فرهنگ باشکوهی شده است، سنگین است.
اما واقعا چقدر از کوروش میدانیم؟ به جز بعضی کتیبهها و منشور و بعضی از توصیفهای خیالی توسط هرودوت مورخ یونانی، چه منبع دیگری برای قضاوت کوروش در دست داریم؟ قطعا این حجم اندک اطلاعات برای بررسی شخصیت فردی که در دو هزار و پانصد سال پیش زندگی میکرده است، کافی نخواهد بود. کوروش به قضاوت تاریخ پادشاهی کشورگشا بوده است. آیا میتوان از یک پادشاه که به فکر کشورگشایی است، انتظار شخصیتی بسیار وارسته داشته باشیم؟ احتمالا پاسخ منفی است. ولی نکاتی وجود دارد که باعث تمایز کوروش از سایر پادشاهان میشود. اول اینکه باید با توجه به زمان حضور کوروش در تاریخ او را قضاوت کرد. اینکه فردی وارد شهر بابل شده باشد، بردهها را آزاد کرده باشد و به مردوک خدای آنها سوگند یاد کرده باشد، کاریست که غیر ممکن است پادشاهی به جز کوروش در دو هزار و پانصد سال پیش انجام دهد. به طور مثال در حمله اسکندر میبینیم که بعد از فتح سرزمینهای مختلف، نه تنها به آنها احترام گذاشته نشده است، بلکه ویران کردن و به آتش کشیدن تمدنهای فتح شده جهت سرکوب کامل در دستور کار آنها بوده است. اینکه یک منشور حقوق بشر حتی ابتدایی و حتی نمادین توسط کوروش وضع شده است، نشان دهنده این است که او به نسبت پادشاهان زمان خود، فردی بسیار فرهیخته بوده است و سعی کرده است رویهای متفاوت را نسبت به عصری که در آن زندگی کرده است در پیش بگیرد. نکته قابل تامل دیگر دیدگاه تندروهای شیعه است که در ابتدای انقلاب سعی کردند پاسارگاد و تخت جمشید را خراب کنند! انگار قبول کردن اینکه در هزار و صد سال پیش از پیدایش اسلام، پادشاهی نسبتا عادل و فرهیخته (البته نسبت به زمان خودش) در ایران به پادشاهی رسیده است، بسیار سخت است. تاریخ برای این گروه از اسلام به وجود آمده است و سعی دارند وجود هر نوع فرهنگ یا تاریخی را در ایران پیش از اسلام انکار کنند. با اندک مستندات باقیمانده از زمان کوروش میتوان گفت حداقل در مقام حرف (و احتمالا در عمل)، به عقاید مخالف خود احترام گذاشته است. احترام به عقاید مخالفی که اکنون در قرن بیست و یکم توسط حکومتهای ایدوئولوژیک جهان گذاشته نمیشود. همه حکومتهای ایدوئولوژیک سعی میکنند با سانسور کردن هر گونه عقیده مخالف و داشتن تنها تریبون برای اظهار نظر توسط خودشان، عقیده خودشان را به عنوان تنها عقیده بر حق جهان معرفی کنند و مخالفان را همه گمراه یا دشمن مورد خطاب قرار دهند. کاری که کوروش به روایت تاریخ عکس آن را انجام داده است.